خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار خوی من کی خوش شود بیروی خوبت ای نگار بیتو هستم چون زمستان خلق از من در عذاب با تو هستم چون گلستان خوی من خوی بهار بیتو بیعقلم ملولم هر چه گویم کژ بود من خجل از عقل و عقل از نور رویت شرمسار آب بد را چیست درمان باز در جیحون شدن خوی بد را چیست درمان بازدیدن روی یار آب جان محبوس میبینم در این گرداب تن خاک را بر میکنم تا ره کنم سوی بحار شربتی داری که پنهانی به نومیدان دهی تا فغان در ناورد از حسرتش اومیدوار چشم خود ای دل ز دلبر تا توانی برمگیر گر ز تو گیرد کناره ور تو را گیرد کنار , ...ادامه مطلب
همهی آنهایی که مرا میشناسند میدانند چه آدم حسودی هستم ؛و همهی آنهایی که تو را میشناسند ...لعنت به همه آنهایی که تو را میشناسند !,نزار قبانی,نزار قبانی شعر,نزار قبانی ترجمه فارسی,نزار قبانی شعرهای,نزار قباني غزل,نزار قباني حب,نزار قباني والحب,نزار قباني بلقيس,نزار قباني أحبك أنت,نزار قباني أحبك ...ادامه مطلب
چه غم ز بی کلهی کآسمان کلاه منست زمین بساط و در و دشت بارگاه منست گدای عشقم و سلطان وقت خویشتنم نیاز و مسکنت و عجز و غم سپاه منست به راه عشق نتابم سر از ارادت دوست که عشق مملکت و دوست پادشاه منست زنند طعنه که اندر جهان پناهت نیست به جان دوست همان نیستی پناه منست به روز حشر که اعمال خویش عرضه دهند سواد زلف بتان نامه سیاه منست به مستی ار ز لبت بوسه یی طلب کردم لب پیاله درین جرم عذرخواه منست قلندرانه گنه می کنم ندارم باک از آنکه رحمت حق ضامن گناه منست به رندی این هنرم بس که عیب کس نکنم کس ار ز من نپذیرد خدا گواه منست مرا به حالت مستی ,m,com,meaning,n,0,b,l,net,mm,k ...ادامه مطلب